وجه: قیمت اصلی این محصول 99.000 تومان است که در این سایت با قیمت 44.000 تومان در دو قسمت به فروش می رسد.
قیمت هر پارت: 22.000 تومانبالاخره... سیستمی ساده و عَمَلی که اجازه می دهد در "هرشرایطی" از قانون جذب برای رسیدن به خواسته هایتان استفاده کنید... بدون آنکه حتی خودتان خبر داشته باشید
اگر فیلم راز را دیده اید اما نتوانسته اید که از ایده ی آن "همیشه" و "همه جا" نتیجه بگیرید، خودتان خوب می دانید که هنوز به درستی آن شک دارید. من به شما کمک خواهم کرد که یکبار برای همیشه شک و تردیدهایتان را نابود کنید و:
بدانید که چرا قانون جذب واقعیت داردچگونه می توانید "همیشه" و در "هرشرایطی" از آن استفاده کنیدو چگونه آن را به بخشی از زندگیتان درآورید تا "خود به خود" اجرا شودبه این پیغام ویژه از مهدی خردمند گوش کنیدنامه ای از طرف مهدی خردمند به شمادوست عزیز، من هنوز شما را ندیده ام و شما نیز احتمالاً تازه با من آشنا شده اید. با این حال می دانم که شما هم فیلم "راز" را دیده اید و یا با قانون جذب آشنا هستید.و در عین حال می دانم که مدت هاست از آن استفاده نمی کنید، حتی با اینکه در ابتدای آشنایی با آن بسیار هیجان زده و مشتاق بودید.اما من این را از کجا می دانم؟ماجرا از آن جایی شروع شد که روزی ایمیلی دریافت کردم. یکی از کاربران دوره های آموزشی دیگر من فیلم راز را دیده بود، مدتی آن را امتحان کرده و البته نتایج مثبتی هم گرفته بود... اما نه همیشه! فقط گاهی از اوقات.در نتیجه نمی توانست با یقین بگوید که آیا این قانون جذب بوده که تاثیرات مثبت در زندگی اش داشته و یا اینکه همه چیز شانسی و اتفاقی بوده است. و البته پس از مدتی به خاطر نتایج نصفه و نیمه ای که گرفته بود به طور کامل از آن دست کشیده و دلسرد شده بود.خوب می توانستم بفهمم که چرا وی ناامید شده بود، با اینکه در درون فردی مثبت و خوشبین بود که می خواست به رشد و تعالی خودش کمک کند.بعد از اینکه ایمیل وی را خواندم تصمیم گرفتم که یک نظرسنجی از سایر خوانندگان سایتم انجام دهم و ببینم که دیگران درباره ی قانون جذب چه فکر می کنند.نتایج این نظرسنجی مرا شگفت زده کرد!حدود 47% افراد فقط از طریق فیلم راز با قانون جذب آشنا شده بودند و 19.7% دیگر وقت بیشتری را به خواندن کتاب آن نیز اختصاص داده اند.سوال: چقدر از قانون جذب استفاده کرده اید؟این نتایج نشان می دهد می دهد که 75% کسانی که با قانون جذب آشنا شده اند دیگر از آن استفاده ای نمی کنند. در عین حال 30% آنها شاید هرگز فرصت یادگیری روشی ساده و عملی برای انجام آن را نیافته اند.اگر از قانون جذب در گذشته استفاده کرده اید نتایج آن را در زندگی خود چگونه ارزیابی می کنید؟با مطالعه ی آمار مقابل شما می بینید که فقط 12% کاربران آن همه جوره رضایت داشته اند و مرتب از قانون جذب نتیجه می گیرند. پس همین درصد نشان می دهد که افرادی هستند که کاملاً توانسته اند آن را در زندگی روزمره خود مرتب به کار گیرند. و از جنبه ای دیگر، آمار بالا نشان می دهد که حدود 75% از شرکت کنندگان در این نظرسنجی به نوعی از قانون جذب نتیجه ی مثبتی در گذشته گرفته اند. اما مشکل اینجاست که نتایج بدست آمده دائمی نبوده.. یا دقیقاً آنچه که می خواستند نبوده.
شما چطور؟ آیا شما نیز در درستی قانون جذب شک دارید؟آیا احساس می کنید که این قانون ساخته ی ذهن بعضی ها است و هیچ وقت به طور 100% در دنیای بیرون جواب نمی دهد؟!واقعیت این است که در گذشته ای نه چندان دور، من هم چنین تردیدهایی داشتم. سوالاتی برایم به وجود آمده بود که بی جواب مانده بودند و به نظر می آمد که هیچ کس پاسخ قانع کننده ای برای آن نداشته باشد.اما برای درک شدت "سردرگمی" و "استیصال" من از قانون جذب باید کمی عقبتر بروم...چگونه من با قانون جذب آشنا شدم؟
آشنایی من با قانون جذب به سالها قبل بر می گردد... سالها پیش از ساخته شدن فیلم راز.فکر می کنم سیزده یا چهارده ساله بودم. روزی کتابی را یافتم با عنوان "روانشناسی پیروزی".این کتاب قدیمی که شاید الان دیگر از چاپ خارج شده باشد توسط دکتر "دنیس ویتلی" نوشته شده بود. دکتر وتیلی جزو کسانی است که در فیلم راز هم صحبت کرده. این هم عکس ایشان برای آشنایی شما:
در این کتاب وی بدون اشاره به عنوان "قانون جذب"، تکنیک ها و مهارت هایی را یاد داده بود که سر انجام منجر به اجرای اتوماتیک قانون جذب در زندگی هر فرد می شد تا به اهداف و رویاهای خود برسد. و از آنجا که کنجکاوی من در آن سن حدی نداشت، بدون هیچ شک و تردیدی من تمام گفته های وی را امتحان کردم. تقریباً همه ی آن ها را.
نتایج عمل کردن به حرف های دکتر ویتلی شگفت انگیز و غیر قابل باور
بود.بلافاصله پیشرفت من در زمینه های مختلف زندگی شروع شد. ناگهان فاصله ای عمیق با هم سن و سالان خودم پیدا کردم و افراد بزرگتر ازخودم را هم به چالش می کشیدم! معلم ها از دست من خسته شده بودند اما در عین حال احترام زیادی برایم قائل بودند. کسی در مدرسه نبود که من را به عنوان یک نابغه نشناسد ونخواهد که با من دوست شود.هر وقت که جشنواره یا مسابقه ای برگزار می شد، من باید آنجا می بودم که جوایز را دریافت کنم. درحالیکه هم سن و سالان خودم با حسرت شاهد موفقیت های من بودند.فکر می کنم که می توانید حس کنید با این همه شهرت و آوازه، چه حالی برای خودم داشتم! احساس می کردم که فردی شکست ناپذیر شده ام. فکر می کردم که زندگی یک فرمول ساده دارد که همیشه و همه جا جواب می دهد و هر کسی آن ر نمی تواند ببیند واقعاً احمق است!افکار ما دنیای ما را می سازند: پس با تمرکز بیشتر روی چیزی که می خواهم، آن را محقق می سازم! این باید واقعاً کار ساده ای باشد!
اما دوره ی شکست ناپذیری من همیشه ادامه پیدا نکرد...
علیرغم تمام موفقیت هایی که داشتم، زندگی راه های پیچیده تری دارد که به ما درس های تلخ ولی لازم بدهد.رشته موفقیت من زمانی از هم پاشید که به مقطع دانشگاه رسیدم. سنم بیشتر شد و کم کم خواسته هایم تغییر پیدا کرد. نمی دانم چرا یکدفعه این به ذهنم آمد که باید ازدواج کنم! البته شاید هم احساس عاشقی ناخواسته بود که به سراغم آمد و منجر به چنین فکری شد. به هر حال، احساسات من از کنترل خارج شده بودند. آن زمان فکر می کردم که شاید این احساسات و خواسته ها زودتر از موعد مقرر در من فعال شده، ولی با توجه به استانداردهای دنیای امروز باید من را یک "جامانده" حساب کرد که آخر از همه وارد بازی شده بود.اما به هر حال از آنجا که من به خیال خودم فرمول جذب هر خواسته و آرزویی را برای خودم کشف کرده بودم، دست به کار شدم. سعی کردم که از قانون جذب برای به دست آوردن کسی که دوستش داشتم استفاده کنم.اما نتیجه این کار کاملاً بر خلاف آنچه شد که من فکر می کردم.
برخلاف تصور من فردی که دوستش داشتم روز به روز از من دورتر شد. فکر می کنم به جایی رسید که دیگر حاضر نبود حتی من را ببیند.و این شکست عاطفی برای من غیر قابل تحمل بود. برای اولین بار پس ازمدت ها احساس کردم که اعتماد به نفسم به عمق دره ای سقوط کرده که من هرگز قادر به بیرون آمدن از آن نخواهم بود. در یک آن، تمام موفقیت های گذشته جلوی چشمم پوچ و بی ارزش شد. و این درس مهمی
بود که من در آن موقع یاد گرفتم: ما انسانها به دنبال راه حلی هستیم که "همیشه" و "همه جا" جواب دهد. راه حل های نصف و نیمه و موقت ما را "سردر گم" می سازند.
حتی اگر در ظاهر خلاف این را بگوییم!و همین اتفاق کافی بود که من ایده ی قانون جذب را کنار بگذارم.تا مدت ها حتی به آن فکر نکردم. فقط زندگی ساده خودم را دنبال می کردم و منتظر بودم که ببینم مسیر زندگیم به کجا خواهد رفت.پس از مدتی، از روی ناچاری و کلافگی شروع به پرسیدن سئوال کردم. سئوالات زیادی در ذهنم شکل گرفته بود و من به دنبال کسی بودم که جواب های قانع کننده ای به من بدهد.می خواستم بدانم که چرا قانون جذب دیگر برای من کار نمی کند؟ آیا برای تمام آن سال ها من در دنیای توهم خود بودم؟و در همان زمان بود که من شروع به خواندن کتاب های مختلف کردم. به دنبال استادان بزرگ گشتم. به خودم قول دادم که هر طور شده معمای قانون جذب را برای خودم حل کنم.
و باید بگویم که در ابتدای کار، جواب هایی که دریافت می کردم، آن قدرها جالب توجه و قانع کننده نبود.بعضی از اوقات به نظر می رسید که نویسنده های آن کتاب ها، خودشان هیچ ایده ای درباره ی حرفی که می زدند نداشتند. یعنی خودشان هم نمی دانستند که چه می گویند.بعضی از همان اساتید که از بدشانسی به تور من می خوردند نیز چنین بودند. زمانی که سئوالات سخت و تناقضات درونی خودم را با آن ها مطرح می کردم، پاسخ هایی که به من می دادند این احساس را در من به وجود می آورد که اگر آنها قرار بود فقط در یک کار استاد باشند، مطمئناً آن هنر "پیچاندن" بود!و پس از حشر و نشر با این اساتید من هم بعضی از شگردهای آن ها را یاد گرفته بودم! مثلاً یکی از جواب هایی که همیشه در آستینشان حاضر داشتند و برای هر سوال سختی صدق می کرد این بود: "از قلبت بپرس!!!"
اما در کنار همه ی آن ها، بعضی
از چیزهایی که یاد می گرفتم مفید بودند و چشم من را به دنیایی جدید می گشودند. تا زمانی که با دانش "هیپنوتراپی" آشنا شدم.
احتمالاً شما زیاد با "هیپنوتراپی" آشنا نباشید، حق هم دارید! اگر کسی با "هیپنوتراپی" آشنا باشد که اصلاً این سردرگمی ها برایش پیش نمی آید!در ادامه ی این نامه شما را با دانش هیپنوتراپی آشنا خواهم کرد ولی نکته ای که الان می خواهم بگویم این است که "هیپنوتراپی" به تمام تضادهای درونی و سئوالات من پاسخ داد.می دانم که این ادعای بزرگی است و شاید برای همه اینطور نباشد، اما من حاضرم که این را به شما اثبات کنم.از طرفی دیگر در سالهای گذشته من به صدها نفر از مراجعه کنندگان خودم کمک کردم تا با استفاده از تکنیک های هیپنوتراپی، تحول عمیق و مثبتی در زندگی خود به وجود آورند.تمام تجربه ها و تشویق های این دوستان به من این انگیزه را داد که دانسته های خودم را درباره ی قانون جذب به شکل یک دوره ی آموزشی کامل و گسترده در بیاورم.اما قبل از تهیه کردن این دوره من می خواهم که شما با قسمتی از بهترین ایده های من در مورد قانون جذب و استفاده از آن آشنا شوید، بدون اینکه پولی بپردازید. کافی است که در خبرنامه ی رایگان من عضو شوید: اگر شما فیلم راز را دیده و از خود پرسیده اید که چرا برای شما کار نکرده یا به طور موقت جواب داده، شما مقصر نبوده اید.
چرا این افراد از قانون جذب همیشه نتیجه میگیرند اما شما نه؟
در تصویر بالا چند نفر از کسانی که در فیلم راز صحبت کرده اند می بینید.آیا فکر می کنید که تجربه های آن ها از قانون جذب ساخته ی ذهن و خیال خودشان است؟اگر این طور فکر می کنید، توصیه می کنم که نام آنها را در گوگل جستجو کنید و سرگذشتشان را بخوانید.اگر به دقت گذشته ی آن ها را بررسی کنید می بینید که خیلی پیشتر از آنکه فیلم راز ساخته شود، آن ها تبدیل به افراد برجسته ای در کار خود شده بودند و روی زندگی خیلی از افراد دیگر تاثیر گذاشته اند. واقعیت این است که تک تک آن ها چه از نظر مادی و چه معنوی به جایی رسیده اند که واقعاً برایشان مهم نیست ما چه درباره شان فکر می کنیم. اما برای ما مهم است که بدانیم راز کار آنان چه بوده و به زبان ساده چه چیزی می توانیم از آن ها یاد بگیریم که به دردمان بخورد؟آیا آنها از نظر ژنتیکی بر من وشما برتری دارند؟یا اینکه در کودکی از امکاناتی بهرمند بوده اند که ما نداشتیم؟واقعیت این است که در مجموع با آنها هیچ تفاوتی نداریم. مطمئناً بعضی از آنها امتیازاتی نسبت به ما داشته اند ولی ما هم امتیازهای دیگری داشته ایم که آنها از آن محروم بوده اند.و اگر شما واقعاً آن ها را صاحب قابلیت های خاصی می دانید که در شما نیست، این یعنی اینکه اساساً خودتان را درطبقه ای پایین تر از آنان می بینید و من نمی توانم احتمالاً کمکی به شما بکنم.اما اگر شما هم مثل من اهل حرف حساب باشید، خودتان به این نتیجه رسیده اید که آنها صرفاً عادت های متفاوتی نسبت به من و شما داشته اند.به عبارت دیگر آن ها زندگی خود را جوری برنامه ریزی کرده اند که همیشه براساس قانون جذب باشد و هرچه را که میخواهند بدست آورند. و بعد تنها کاری که می کنند این است که همان عادت های مثبت را تکرار و تکرار و تکرار میکنند! همین.اما برای رسیدن به نتایجی که آن ها رسیده اند، یعنی موفقیت های بزرگ، اطلاعات موجود در فیلم راز کافی نیست. ما نیاز به مهارت ها و دانش عمیق تری از قانون جذب داریم.اجازه دهید مثالی بزنم: به خاطر دارید که برای حل کردن تست های کنکور، چه فرمول های ریاضی بلند و بالایی را حفظ و تمرین می کردیم؟من خودم خوب به خاطر دارم که ساعت ها صرف حفظ کردن فرمول های پیشرفته انتگرال و مشتق می کردم، به این امید که سر جلسه ی امتحان به دردم بخورند.اما در جلسه ی امتحان، هنگام دیدن سئوال بیشتر گیج می شدم و نمی توانستم که اساساً باید از کدام فرمول استفاده کنم.اما قسمت ناراحت کننده و زجر آور قضیه این بود که پس از پایان جلسه، پیش پسرخاله ام می رفتم که مهندس عمران بود. وی سال ها قبل این دروس را خوانده بود و من از وی برای حل مسئله کمک می خواستم.زمانیکه وی شروع به حل مسئله می کرد، فکر می کنید چقدر برایش وقت می برد؟کمتر از یک دقیقه! وی با استفاده از 4 عمل اصلی، فقط با ضرب و تقسیم ساده قادر به حل همان مسئله ای بود که من با یک زنجیره فرمول و کنکاش قادر به حلش نبودم.اگر شما نیز تجربه ی من را داشته باشید می دانید که چقدر احساس تحقیر
به آدم دست می دهد. پیش خودم می گفتم که چرا پسرخاله من می تواند راه حل یک مسئله را به سادگی ببیند، اما من نمی توانم؟امروز پاسخ این سئوال را می دانم: چون در دنیای ریاضی، وی وقت بیشتری را گذرانده بود و به نوعی می توانست "ماورای
" یک مسئله را ببیند. می توانست در یک آن به عمق مسئله برود و ببیند که این مشکل پیچیده، در درون خود راه حلی ساده و ابتدایی دارد.تمام افرادی که در فیلم راز می بینید، همین خصوصیت را دارند. آنها سالها وقت صرف یادگیری قانون جذب و ریزه کاری های آن کرده اند و دیگر شکست برایشان به نوعی غیرممکن شده است.در اینجا می خواهم 3 مانع مهم
در راه عملی شدن قانون جذب را عنوان کنم. این 3 مانع را باید بشناسید و یاد بگیرید که چگونه از آنها عبور کنید، من در خبرنامه های رایگان سایت به طور کامل درباره ی آنها صحبت میکنم.....
:: برچسبها:
حلقه گشده راز ,
حلقه ,
:: بازدید از این مطلب : 62
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0